اهتمام حجت خدا به جامعه خویش
از آنجایی که اسلام دین جامعی است نسبت به مسائل اجتماعی نیز دستوراتی دارد. از جمله دستورات اجتماعی اسلام این است که مسلمانان نسبت به مسائل اجتماعی بی تفاوت نباشند. این دغدغه حل مسائل اجتماعی در سیره عملی بزرگان دین یعنی اهل بیت پیامبر علیهم السلام نمایان است. در همین خصوص با نگاهی به تاریخ زندگی معصومین علیهم السلام و از آن جمله امام هادی علیه السلام نمونه های بیشماری از توجه ایشان به آنچه در جامعه می گذرد دیده می شود.
توجه به مشکلات اعتقادی مردم
یکی از ترفندهای دشمن در مواجهه با جبهه حق، القاء شبهه در تعالیم دینی است. تا بدین وسیله در دل مۆمنین شک و تردید ایجاد کرده به امید اینکه شاید مۆمنین از عقاید دینی خود دست بردارند.
این شبهه افکنی های دشمنان سابقه ای دیرینه به عمر خود دین دارد. امروز نیز این شبهات با شدت هر چه بیشتر جامعه مسلمین را تهدید می کند. و چه کسی می تواند پاسخی شایسته به این سۆالات مغرضانه بدهد؟ آیا جز مکتب اهل بیت پیامبر علیهم السلام کسی شایستگی و توان پاسخگویی به این سیل شبهات را دارد؟
در زمان حضور و حیات امامان شیعه نیز این گونه شبهات در نزد ایشان مطرح می شد که حضرات معصومین علیهم السلام به بهترین وجه ممکن جوابگوی این پرسش ها بودند. در این میان نمونه هایی از طرح سۆالات انحرافی از سوی معاندین توسط امام دهم شیعیان پاسخ داده شده است. یک نمونه آن سۆالات یحیی بن اکثم است که بصورت نامه برای امام، سیزده شبهه مطرح کرده است که امام با اشاره به غرض ابن اکثم از طرح چنین سۆالاتی به پاسخگویی تک تک سۆالات می پردازند؛ که این پاسخها نشان از احاطه علمی حضرت به مسائل مختلف دینی دارد.
پاسخی حکیمانه به یک شبهه
«[برادر امام هادى علیه السّلام] جناب موسى بن محمّد بن رضا علیه السّلام [معروف به موسى مبرقع] گوید: در دیوان عمومى به یحیى بن اکثم برخوردم و از من پرسشهایى نمود، من نزد برادرم على بن محمّد علیهماالسّلام آمدم و میان من و ایشان گفت و شنودهایى انجام پذیرفت و به من پندهایى داد و رهنمودهایى ارایه فرمود که مرا بینا و به طاعت از او واداشت. به ایشان عرض کردم: فدایت گردم! ابن اکثم نامهاى به من داده و از من سۆالاتى نموده و درخواست کرده پاسخش گویم. امام هادى علیه السّلام تبسّمى کرد و سپس فرمود: آیا تو نیز پاسخش دادى؟ گفتم: نه، [پاسخ آنها را] نمىدانستم. امام هادى علیه السّلام فرمود: آن سۆالات چیست؟ گفتم: در آن نامه این سۆالات را مطرح کرده است.
1) در باره فرمایش خداوند متعال که: «کسى که نزد او «علم کتاب» بود، گفت: من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنى برایت مىآورم». [سوره نمل (27)، آیه 40]، [ابن اکثم سۆال کرده که] آیا سلیمان پیامبر خدا، به دانش آصف [که «علم کتاب» داشت] نیازمند بود...»(1)
«امام هادى علیه السّلام فرمود: به او بنویس. عرض کردم: چه بنویسم؟ فرمود: بنویس:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. نامه تو، که خداوند تو را به راه حقّ هدایت فرماید، به من رسید و هدف تو از این سۆالات آزمایش کردن و رنجانیدن ما بوده تا اگر پاسخ ما نارسا باشد راهى براى عیب جویى از ما به دست آورى. خدا تو را بر اساس نیّتى که دارى سزا دهد. ما به سۆالات تو به تفصیل پاسخ گفتهایم، اینک خوب گوش بده و فهم و درک خود را براى دریافت آن آماده کن و بدان دل بسپار که حجّت بر تو تمام است. و السّلام.
درباره این فرمایش خدا که پرسیدی: «کسى که نزد او «علم کتاب» بود ...» او آصف بن برخیا بود و سلیمان علیه السّلام از شناخت آنچه آصف مىشناخت ناتوان نبود ولى سلیمان- صلوات اللَّه علیه- با این کارش مىخواست به امّت خود از جن و انس تفهیم نماید که آصف بعد از او حجّت [خدا] است و دانش او از نوع همان علم سلیمان علیه السّلام مىباشد که به امر الهى نزد آصف به امانت گذارده بود و آن را به او فهمانده بود تا در امامت و راهنمایى او اختلافى نباشد؛ چنان که به خود سلیمان نیز در زمان زندگانى داود علیه السّلام فهمانده شده بود تا نبوّت او معرفى شود و حجّت بر خلق تمام شده باشد...»(2)
برای مطلع شدن از دوازده سۆال دیگر با جوابهای امام هادی علیه السّلام به کتاب تحف العقول مراجعه شود.
توجه به مشکلات اقتصادی مردم
اسحاق جلاب گوید: براى امام هادى علیه السلام گوسفندان بسیارى خریدم، سپس مرا خواست و از اصطبل منزلش بجاى وسیعى برد که من آنجا را نمی شناختم، و در آنجا گوسفندان را به هر که دستور داد، تقسیم کردم، و براى (پسرش) ابوجعفر و مادر او و دیگران دستور داد و فرستاد، آنگاه روز ترویه بود که از حضرت اجازه گرفتم به بغداد نزد پدرم برگردم، به من نوشت: فردا نزد ما باش و سپس برو.
من هم ماندم و چون روز عرفه شد، نزد حضرت بودم و شب عید قربان هم در ایوان خانهاش خوابیدم هنگام سحر نزد من آمد و فرمود: اى اسحاق برخیز، من برخاستم و چون چشم گشودم، خود را در خانهام در بغداد دیدم، خدمت پدرم رسیدم و گرد رفقایم نشستم، به آنها گفتم: روز عرفه در سامره بودم و روز عید به بغداد آمدم.(3)
نگرانی امام از وضعیت شیعیان در زمان غیبت
داود بن قاسم گوید: شنیدم امام هادى علیه السلام می فرمود: جانشین بعد از من حسن است چگونه خواهد بود حال شما نسبت به جانشین بعد از این جانشین؟ عرض کردم: براى چه، خدایم قربانت گرداند؟ فرمود: زیرا شما خودش را نمى بینید و براى شما روا نیست نامش را ببرید، عرض کردم: پس چگونه از او یاد کنیم! فرمود: بگوئید: حجت از آل محمد علیهم السلام.(4)
پی نوشت:
1) ابن شعبه، حسن بن على - حسن زاده، صادق، تحف العقول / ترجمه حسن زاده، 1جلد، انتشارات آل علیّ علیه السلام - قم، چاپ: اول، 1382ش، ص867.
2) ابن شعبه، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه حسن زاده، ص869.
3) کلینى، محمد بن یعقوب - مصطفوى، سید جواد، أصول الکافی / ترجمه مصطفوى، 4جلد، کتاب فروشى علمیه اسلامیه - تهران، چاپ: اول، 1369 ش، ج2، ص423-424.
4) کلینى، محمد بن یعقوب، أصول الکافی، ترجمه: سید جواد مصطفوى، ج2 ؛ ص117.
سید روح الله علوی
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
- ۹۳/۰۷/۱۸